اعمار صلح و اتصال منطقه‌یی از راه تحقیق و گفت‌وگو

افغانستانِ پس از خروج امریکا: چگونه می‌توان روند صلح را نجات داد؟

نویسندگان: جاوید لودین و جانان موسی‌زی

ترجمه از انگلیسی: جامعه قلب آسیا

پس از دو دهه، ایالات متحده امریکا و متحدانش بالاخره به حضور نظامی در افغانستان پایان دادند. در نتیجه، دولت افغانستان پشتیبان اصلی بین‌المللی خود را در میدان از دست داده و موازنۀ جنگ به نفع طالبان تغییر کرده است. دولت افغانستان که مانند همیشه متشتت و شکننده است، در تقلاي يافتن موازنه و ثبات در دوران بعد از خروج نيروهاي امريكايي می‌باشد. مذاکرات صلح به بن بست خورده و به نظر می‌رسد طالبان با تشدید عملیات نظامی به میز مذاکرات پشت کرده‌اند.

در سطح منطقه، کشورهای همسایه و دورتر با بی‌تفاوتی به قضیۀ افغانستان می‌نگرند؛ درحالی‌که هزینه سقوط احتمالی در افغانستان، تقریباً برای منطقه به اندازه خود افغانستان زیان‌بار خواهد بود.

در چنین شرایط دشوار و غم‌انگیز، مردم افغانستان خود را در یک برزخ میان جنگ آزاردهنده و طولانی و از دست رفتن فرصت مناسب برای صلح می‌بینند. ما باورمند هستیم که هنوز راهی برای خروج از این باتلاق وجود دارد؛ اما زمان و فرصت در گروِ تلاش مشترک و خارق‌العادۀ افغان‌ها، کشورهای منطقه و بازیگران بین‌المللی است تا آیندۀ مطمین افغانستان را رقم بزنند.

جنگ فعلی در افغانستان برنده ندارد. بنابراین، زمان آن فرا رسیده است که هر دو طرف سر و صدای خطرناک و غیرمسوولانه برای جنگ را متوقف کنند.  آن دسته از افغان‌ها و یا خارجی‌هایی‌که ممکن است در پیروزی نظامی طالبان دل‌خوش کرده باشند، قمار بی‌هوده‌یی می‌زنند. پیروزی نظامی طالبان- اگر ممکن باشد- جنگ را به پایان نمی‌رساند. طالبان به عنوان یک گروه نظامی،  به هیچ صورت آمادۀ حکومت‌داری نیستند. آن‌ها قادر نیستند که کشور را متحد کنند؛ نیازهای شدید مردم را برآورده سازند؛ و یا حتی با گسترش افراط‌ ‌گرایی خشن در داخل و خارج از مرزهای افغانستان مخالفت کنند. در حقیقت، محتمل‌ترین نتیجۀ یک پیروزی نظامی طالبان، فروپاشی دولت افغانستان و یک جنگ داخلی فاجعه بار است که به‌طور قطع، همسایگان افغانستان و دیگر قدرت‌های منطقه‌یی را درگیر خواهد کرد.

بنابراین، با نگاهی به پیش، ما باور داریم که روند صلح جاری همچنان راه درست برای پایان دادن به جنگ و تأمین صلح پایدار در افغانستان است؛ به شرط آن‌که طرف‌های درگیر در جنگ مجدداً به طور کامل و واقعی به یک توافق از راه مذاکره تعهد کنند.

با وجود اختلافات و برخی نکته‌نظرهای نادرست، جانب جمهوریت تاکنون تعهد بیشتری برای تسریع مذاکرات و دست‌یابی به یک موافقه سیاسی نشان داده است. طالبان همچنین باید از موضع جنگ‌طلبانۀ خود پایین آمده و نشان دهند که آن‌ها اراده صلح با هموطنان افغان خود را دارند.

تیم‌های مذاکره‌کننده دو طرف در دوحه، نقش مهمی در تدوین چارچوب توافق‌نامه صلح شامل آتش بس و خطوط کلی تقسیم قدرت و ترسیم چارچوب سیاسی آیندۀ کشور دارند. با این حال ، با توجه به فوریت شرایط، یک ابتکار سریع در ماه‌های پیش رو دربارۀ طرح موقت صلح و موافقه سیاسی و تقسیم قدرت ضروری است.  از طریق مذاکرات فشرده باید روی برنامه صلح موقت توافق شود که در نتیجه آن آتش‌بس تأمین گردد و از سناریوی خطرناک جنگ سراسری و فرسایشی جلوگیری شود و یکپارچگی افغانستان و نهادهای دولتی حفظ شود و از انتقال صلح آمیز و روی کارآمدن نظم جدید نظارت صورت گیرد.

در شرایط کنونی، با توجه به این‌که مذاکرات عملا متوقف شده است، رسیدن به مذاکرات مجدد برای بحث در مورد موضوعات مهم مانند تقسیم قدرت و آتش بس کار آسانی نیست. این امر به ابتکار جدید و تلاش هماهنگ جامعه جهانی نیاز دارد. حمایت قطر با نظرداشت میزبانی خوب این کشور در چند سال گذشته از مذاکرات صلح افغانستان و دیگر کشورهایی‌که از پروسه حمایت کرده‌اند، در تسهیل گفت وگوها، میانجیگری و ارایۀ راه کار عملی اهمیت به سزا دارد. در این حال، در روند صلح میان افغان ها باید از ظرفیت و جایگاه سازمان ملل متحد استفاده صورت گیرد، مخصوصاً با درنظرداشت این‌که هرگونه توافق سیاسی نیازمند تضمین‌های مناسب منطقه‎‌یی و جهانی است.

برای اطمینان از تسریع مذاکرات و حمایت از گفت‌وگوهای صلح میان افغان‌ها، نیاز مبرم به ابتکار عمل خاص دیپلوماتیک منطقه‌ای و جهانی می‌باشد. زیر چتر سازمان ملل متحد و یک کشور پیشگام منطقه باید گفت‌وگوهای معنادار در سطح بالا آغاز شود که در آن همۀ کشورهای ذینفع به‌شمول همسایگان افغانستان و کشورهای منطقه و جهان شرکت کنند. هدف چنین گفت‌وگویی، ایجاد توافق منطقه‌یی و جهانی در مورد آینده افغانستان صلح‌آمیز و با ثبات و استفاده از چنین اجماعی در حمایت از توافق صلح سریع در گفت‌وگوهای بین‌الافغانی در دوحه خواهد بود. برای اطمینان از تسریع پروسه و استفاده از فرصت اندک، این مذاکرات باید در سطح مقامات ارشد یا نمایندگان ویژه هر هفته به میزبانی سازمان ملل متحد و یا یکی از کشورهای با نفوذ منطقه تدویر یابد. از میان همسایگان دور و نزدیک افغانستان، ترکیه یا ازبکستان می‌توانند در این تلاش دیپلماتیک – به تنهایی یا با هم – در کنار سازمان ملل متحد مذاکرات را میزبانی و تسهیل کنند.

علاوه بر این، یک کنفرانس بین‌المللی در سطح بالا – درست شبیه کنفرانس پیشنهادی ایالات متحده در اپریل گذشته در استانبول – ممکن است بخش اجتناب‌ناپذیر این روند دیپلماتیک دوجانبه باشد که طرف‌های افغان و جامعه بین‌المللی را را در آن گردهم آورد. با این حال، نباید – چنانچه معمول است- کنفرانس‌ها به عنوان هدف تلقی شوند؛ بلکه باید از این کنفرانس‌ها و تلاش‌ها برای همسویی دیپلوماتیک در راستای دعوت طرفیین به موافقه سیاسی استفاده صورت گیرد.

با توجه به درس‌های موجود از تجربیات گذشته و ابتکارات ناکام قبلی، اهمیت گفت‌وگوها و رای‌زنی‌های سابق، جلب حمایت داخلی و بین‌المللی و یافتن راه حل به مشکلات پرداختن به مشکلاتی که در قضیه دخیل هستند، اهمیت به سزایی دارد.

در این زمینه، در صورت لزوم، یک سری گفت‌وگوهای مسیر ۲ نیز ممکن است در حمایت از این تلاش‌های دیپلماتیک اثربخش تمام شود.

به طور خلاصه ، آن‌چه ما پیشنهاد می‌کنیم یک ابتکار جدید در دو بعد است که شامل احیا و تسریع مذاکرات بین‌الافغانی مورد حمایت دیپلوماتیک جامعه بین‌المللی و موازی بر آن فشار منطقه‌یی و بین المللی به منظور دست‌یابی به یک موافقه سیاسی قابل اطمینان است.

اگر واقع‌بینانه صحبت کنیم، تغيير فضاي منفي ايجاد شده براي جنگ تمام عيار، محافظت از نهادهای دولتی افغانستان و ایجاد توافق روی تقسیم قدرت، اهدافی هستند که به سختی به دست می‌آیند؛ اما ما بر این باوریم که فراتر از دیدگاه دو گانۀ جنگ و صلح که به سادگی برای افغانستان ترسیم می‌شود، آیندۀ بیش از 30 میلیون افغان و ثبات منطقه است که باید به هر قیمتی تأمین شود.

از منظر تاریخی، افغانستان در شرایط حساسی قرار دارد و همانطور که قبلاً در مقاطع مشابه این اتفاق افتاده است، ما یکبار دیگر خطر اشتباه را داریم. رهبران افغانستان در دو طرف جمهوریت و طالبان به یاد داشته باشند که اگر آن‌ها برای خروج از بحران فعلی به سرعت اقدام نکنند، ممکن است به‌زودی تحت تأثیر وقایع و تحولات خارج از کنترل قرار گیرند که پیامدهای بالقوه و ناگواری برای آینده افغانستان دارد.

 بنابراین، به باور ما، این مسوولیت نه تنها به عهده افغان‌ها بلکه به همسایگان افغانستان و شرکای بین المللی ماست تا در این زمینه اقدام کنند. ما اعتقاد داریم که منطقه می‌تواند نقش اساسی در جلوگیری از جنگ درازمدت و دستیابی به صلح داشته باشد؛ اما برای این کار باید بی‌علاقگی را از بین ببرند، با نگرانی مشترک دور هم جمع شوند و با تمام قوت در پشت روند صلح افغانستان قرار گیرد.